فرهنگ دولت را مي سازد يا دولت فرهنگ را؟

در سال ۱۹۲۵، کتاب نبرد من اثر آدولف هیتلر منتشر شد و در سال ۱۹۲۶، جلد دوم آن، جنبش ناسیونال سوسیالیسم بیرون آمد. این کتاب شور کاذبی در میان مردم برانگیخت که باعث شد در سال ۱۹۳۰، حزب نازی آلمان اکثریت آرای مجلس را به دست آورد و در سال ۱۹۳۳، هیتلر صدر اعظم و رهبر آلمان شود. در سال ۱۹۳۹، با حمله ی آلمان نازی به لهستان، جنگ جهانی دوم آغاز شد که در آن بیش از چهل میلیون نفر به قتل رسیدند و ده ها کشور به خاک و خون کشیده شد. پس از پایان جنگ، آلمان به دو کشور تقسیم شد و نقشه ی سیاسی دنیا تغییر کرد.

در قرن شانزدهم، شور تأتر در انگلستان درست پس از قرون وسطی، باعث ظهور چهره های برجسته ای همچون کریستوفر مارلو، بن جانسن و ویلیام شکسپیر شد. شکسپیر با نمایش نامه هایش چنان قدرتی به فرهنگ بریتانیا بخشید که سانسور فرهنگی شدید حکومت الیزابت اول، نتوانست در برابر آن مقاومت کند و همین تسلیم دولت در برابر فرهنگ، دوران الیزابت را به یکی درخشان ترین دوران های بریتانیا از نظر فرهنگی مبدل کرد. تحول فرهنگ مردم فرهیخته ی بریتانیا در این دوران، غیر از معرفی نمونه هایی عالی از ادبیات نمایشی و شعر به جهان، با عرضه ی چهره هایی همچون فرانسیس بیکن و نظریات سیاسی او،  باعث شد که استعمار انگلستان در جهان بعد تازه ای بیابد.

همزمان با انگلستان، در اسپانیا نیز تحولاتی رخ می داد، درست چهارصد سال پیش، در سال ۱۶۰۵، میگل د سروانتس، نخستین رمان مدرن جهان را نوشت: دن کیشوت. دن کیشوت هم تحولی اساسی در روایت و نثر جهان به وجود آورد که رمان امروز میراث آن است، و هم نقطه ی پایانی بر قرون وسطی و رمانس های شهسواری آن گذاشت و اسپانیا و اروپا را متوجه نیاز به توجه به ظهور عصر جدید و مستلزمات آن کرد. ظهور دن کیشوت، اروپا را وارد مرحله ی تازه ای کرد.

در سال ۱۷۷۶، تام پین، نویسنده ی امریکایی، کتاب عقل سلیم، و در سال ۱۷۹۱، کتاب حقوق بشر را نوشت. این هر دو کتاب، مردم امریکا را به استقلال طلبی در برابر استعمار بریتانیا تهییج کرد. جرج واشنگتن بسیار از این دو کتاب الهام گرفت و جنگ های استقلال طلبی امریکا و موفقیت آن، تا حدودی حاصل شوری بود که کتاب های تام پین در مردم امریکا برانگیخت. آثار او در مردم انگلستان نیز بسیار مؤثر بود و مطرح شدن حقوقی که او برای شهروندان مطرح کرده بود، باعث ایجاد اصلاحاتی در قوانین مالیاتی، آموزشی و بهداشتی انگلستان شد. همچنین، تصور اولیه ی اعلامیه ی جهانی حقوق بشر،  حاصل اندیشه های تام پین بود.

در قرن سوم میلادی، دویست و اندی سال پس از ظهور مسیحیت، کاهنی بابلی به نام مانی، نیاز زمان را به دینی جهان شمول که بتواند در سراسر جهان گسترش یابد، حس کرد، بنابراین آیین مانی را بنیان گذاشت و با کتاب های خود از جمله شاپورگان و ارژنگ، دولت ایران را واداشت نظرات او را بپذیرد. آیین مانی عناصری از تمام ادیان مهم جهان از جمله زرتشتی، مسیحی و بودایی را در خود داشت. مانی توانست در کم تر از پنجاه سال آیین خود را در سراسر آسیا بگستراند و نیروی انتقادی عظیمی در برابر دولت ها علم کند. حتا بعد از مرگ او در زندان، آیین او به گسترش ادامه داد و ذهن اروپایی ها را جذب کرد. آیین مانی در افکار مردم ماند و حتا در اشعار عرفانی پس از اسلام نیز آثار اندیشه های او دیده می شود.

این ها مشتی از خروار است. می شود صدها صفحه مثال آورد از این که چه گونه بارها و بارها در تاریخ، فرهنگ و نمودهای آن، بر مسیر دولت ها و حتا سیر تاریخ تأثیر گذاشته است.

لزوم کاهش تصدی‌گری دولت در فرهنگ
در تئوری های سیاسی، دولت وظایف مهمی دارد، اما هیچ یک از این وظایف، تعیین سیر فرهنگی مردم نیست. دولت نمی تواند و نباید به عنوان متولی فرهنگ، هنر و اندیشه عمل کند، چرا که فرهنگ یک سیر جاری تاریخی است، اما دولت برای تأمین منافع ملی، و برای حمایت از مردمش تشکیل می شود. دولت عمل می کند، فرهنگ تعیین می کند چه گونه. برای همین است که افکار عمومی ایرانیان، همواره خواستار کاهش تصدی گری دولت در امور فرهنگی بوده اند. دولت می تواند و باید از فرهنگ حمایت کند، اما حق دخالت ندارد. دولت فقط می تواند بستر مناسبی برای رشد فرهنگی فراهم کند، همین. همین چند روز پیش در خبری خواندم که شهرداری تهران می خواهد ۲۰۰ کتابفروشی در تهران تأسیس کند که در ظاهر بسیار پسندیده می نماید. اما چیزی جز دخالت دولت در عرصه ی فرهنگ محسوب نمی شود. شهرداری به جای تأسیس (یعنی تعیین مسیر)، می تواند فقط بستر را فراهم کند و کنار بکشد، یعنی می تواند با ابزارهایی که در اختیار دارد، فضایی فراهم کند که مردم بیش تر کتاب فروشی تأسیس کنند. پیشنهاد ساده اش هم این است که به جای دریافت ارقام نجومی برای تأمین کاربری تجاری برای کتابفروشی، برای کتابفروشان امکان دریافت کاربری فرهنگی را فراهم کند. آن موقع می بینیم که بدون دخالت مستقیم دولت، صدها و شاید هزارها کتابفروشی تازه در کشور تأسیس می شود. دولت می تواند به جای صله دادن به ناشران برای خرید کاغذ، فضای مناسبی فراهم کند تا هزینه های نشر به طور یکسان در تمام کشور کاهش یابد. مثلاً حذف مالیات های ناشران و کتابفروشان، حذف کاربری های تجاری، کاهش تعرفه های آب و برق، حذف ممیزی، فراهم کردن شرایط حضور نشر ایران در جهان، حمایت از کتابخانه های عمومی، و… ده ها کار دیگر، که می تواند بستر ساز باشد. هر گونه دخالت مستقیم دولت، باعث توقف حرکت های فرهنگی می شود. فرهنگ است که دولت را می سازد، دولت هرگز در ساختن فرهنگ موفق نخواهد بود.

یا حق

zp8497586rq

شما ممکن است این را هم بپسندید