آقای دکتر شهید، فقط نوک کوه یخ را دیده اید: نامه سرگشاده به دکتر احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل درباره وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران

[متن انگلیسی را اینجا بخوانید]

جناب آقای دکتر احمد شهید،

گزارشگر ویژه سازمان ملل برای بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران،

من آرش حجازی  هستم، پزشک، نویسنده، ناشر و روزنامه نگار ایرانی، و پزشکی که سعی کرد دختر جوانی را که به دست نیروهای بسیج به قتل رسید، نجات بدهد. بعد از آن ماجرا درباره نحوه قتل او با رسانه های بین المللی صحبت کردم و به خاطر همین موسسه انتشاراتی ام را در ایران از دست دادم، تحت تحقیب و آزار قرار گرفتم، و به تبعید رانده شدم و خانواده و زندگی ام را در ایران ترک کردم.

گزارش ویژه شما را با علاقه خواندم، و هرچند به تلاش های شما برای تهیه تصویری دقیق از شرایط وخیم حقوق بشر در ایران ارج می نهم، مایلم به استحضارتان برسانم که آنچه در گزارش خود مطرح کرده اید، تنها قله کوه یخی عظیم از سال ها پایمال شدن حقوق بشر و حقوق اساسی شهروندان ایران است.

شما به موارد زیر اشاره نکردید:

– سرکوب وحشیانه ی راهپیمایی های سکوت میلیون ها ایرانی که تنها تقاضایشان شمارش مجدد آرای انتخابات ریاست جمهوری در خرداد 88 بود، به دست بسیج، نیروی انتظامی و سپاه پاسداران.

– قتل وحشیانه ی صدها شهروند غیرمسلح در روزهای پس از انتخابات. یکی از موارد مستند آن، قتل ندا آقاسلطان به دست یک نیروی بسیجی بود. مادران آن قربانیان بسیار سعی کردند صدای خود را به گوش جهانیان برسانند، و حتی این مادران مورد آزار بسیجیان قرار گرفته اند.

– قوه قضاییه ایران مطلقا کاری برای آوردن قاتلان آن بی گناهان به درگاه عدالت نکرده است، در عوض، همه کار کرده است تا شاهدان این جنایات را مرعوب و تهدید کند.

– شکنجه و قتل تعدادی از معترضان پس از بازداشت به دست نیروی انتظامی. حتی دولت ایران به سه مورد از این قتل ها تحت شکنجه اعتراف کرده است.

– صدها دانشجو از تحصیل محروم شده اند، صرفا به خاطر تعلق به جنبش سبز

– تصویب قانون مجازات اعدام برای وبلاگ نویس ها

– این که یک روحانی مسلمان به نام کاظمینی بروجردی سال هاست زندانی شده و مورد شکنجه قرار گرفته، صرفا به علت این که نظر خود را مبنی بر جدایی دین از دولت ابراز کرده بود.

– سانسور گسترده و غیرقانونی کتاب و سایر رسانه ها. در مقاله ام «سانسور در ایران» به تفصیل این موضوع را مورد بررسی قرار داده ام.

– اعدام زندانیان سیاسی در ایران

– برخورد غیرقانونی با زندانیان سیاسی منجر به مرگ های توجیه نشده

– پایمال شدن حقوق اقلیت ها در ایران، از جمله کردها

– پایمال شدن حقوق کارگران و اتحادیه های کارگری

– تعقیب و آزار فعالان حقوق بشر

– پایمال شدن حقوق اصناف و اتحادیه های صنفی

جناب آقای دکتر شهید، سرنوشت فرصتی یگانه بر سر راه شما گذاشته تا مسبب تغییر شوید. شاید دیگر این فرصت به شما دست ندهد. به خاطر صدهاهزار زندگی که در سی سال گذشته در ایران ویران شد، استدعا می کنم تمام توان خود را به کار بندید تا حقیقت را منعکس کنید: تمام حقیقت، و فقط حقیقت.

با احترام،

آرش حجازی

شما ممکن است این را هم بپسندید

6 پاسخ‌ها

  1. تفکر گفت:

    ندا Neda
    ‫..
    ‫ندا ، را بی ندا کردی بسیجی
    ‫تو ، کا‫ری بی خدا کردی بسیجی
    ‫چو ، سر دسته ، نهیبی بر شما زد
    ‫تَنی از جان ، جدا کردی بسیجی
    .
    ‫‫ترا گفتند ، دشمن در کمین است
    ‫پسر یا دختری ، شاید همین است
    ‫بهشت و حوری اش ، در خاطر آور
    ‫رسیدن هم به آن ، راهش همین است
    .
    ‫‫که کشتن در رَه ، اَل لَه ، ثواب است
    ‫امام ِ غایبت ، پا در رکاب است
    ‫همو ناظر، به مُلک و اُمت خود
    ‫که رهبر ، نایبش ، در رأس کار است
    .
    ‫امام ِ جمعه و آخوند و رهبر
    ‫همه دارند ، بسی اموال در بَر
    ‫خورند از مال مردم تا به تیهو
    ‫سرابت می دهند ، از آب کوثر
    .
    ‫‫بسیجی جان تو هم فرزند مائی
    ‫ازین بوم و ، تو هم از این سرائی
    ‫فریبت می دهند ، آخوند و ملا
    ‫حقیقت در کجا ، تو در کجائی
    .
    ‫‫کدام آخوند ، در شهر و کناره
    ‫به جنگ ِ هشت سال ، فرزند داده
    ‫بهشت و حوری اش شیرین نماید
    ‫تو را آهو به دشت ، نگرفته داده
    .
    ‫‫‫بسیجی ، مِهر دید ، اندر اسارت
    ‫پس از تیری که او زد ، با جهالت
    ‫ندامت در دلش ، آتش بر او زد
    ‫هزار افسوس بود ، سیما و حالت
    .
    ‫‫ندا ، چون خواهرم ، صغرا ، سکینه
    ‫بمن ، فرمانده گفت ، دشمن همینه
    ‫بزن !!! سهمی به بَر از آب کوثر
    بجایش داده اند ، آب خزینه
    ‫‫..
    ‫سوز
    ۹ تیر ۱۳۸۸ − 30.06.2009

  2. تفکر گفت:

    س.ع. در ژوئیه 11, 2009 در 16:16
    آيا اينه جواب بسيجي هايي كه 8 ( هشت) سال جونشو نو در راه دفاع از اسلام و ايران و مردم عزيز دادند؟

    ببينيد كي از اين حرف ها سود ميبرد؟

    فريب دشمنان وحدت ايرانيان را نخوريد…

    هشيار باشيد…

    در ژوئیه 12, 2009 در 21:25 | پاسخtafakkor azad
    ‫دوست عزیز تمام بند های شعر ‫را که نگاه کنید می بینید نوشته:
    …… …….
    بسیجی جان تو هم فرزند مائی
    ‫ازین بوم و ، تو هم از این سرائی
    ….. …….
    ندا ، چون خواهرم ، صغرا ، سکینه
    ‫بمن ، فرمانده گفت ، دشمن همینه
    ‫بزن !!! سهمی به بَر از آب کوثر
    بجایش داده اند ، آب خزینه
    …… …….
    بسیجی ، مِهر دید ، اندر اسارت
    ‫پس از تیری که او زد ، با جهالت
    ‫ندامت در دلش ، آتش بر او زد
    ‫هزار افسوس بود ، سیما و حالت
    ……. ……..
    ‫در اینجا نشان داده شده که بسیجی یه ، با شرف و با وجدان از کاری
    ‫که کرده است ، سخت پشیمان است.
    چه چیز او را باین کار واداشت؟
    ‫آیا او به میل خود این کار را کرد یا فرمانده باو دستور داد ،
    به فرمانده هم ‫فرمانده دیگری دستور داده است .
    در اصل محل اصلی صدور فرمان مورد ‫انتقاد است .
    مردمی که این فرد تیر انداز را دستگیر کردند که او را آزاد کردند
    ‫و به او آزاری نرساندند ، بنا براین قضاوت عمومی
    و از نظر خیلی ها هم آن شخص گناهکار اصلی نبود.
    ‫این افراد مومن مورد سوء استفاده شخصی قرار گرفته اند ،
    ‫و آنها را با انگیزه های دینی و مذهبی به کار خلاف وادار می کنند.
    ‫……. …….
    ‫جلوی چشم شما تقلب می کنند ، شما اعتراض می کنید که
    ‫ای بابا این کار درست نیست ، خلاف است . آنوقت شخص خلاف کار
    ‫توی دهن شما بزند که ای کافر ، ای بی دین ، به من می گوئی
    ‫خلاف کرده ام . سزای تو مشت و لگد خوردن است و چوب باتوم.
    ‫و مثلا امام جمعه اش ، می گوید با این معترضین باید با شدت
    ‫هرچه تمام تر بر خورد کرد که برای دیگران عبرت بشود.
    ‫آیا بسیجی ها هشت سال برای این افراد با این تزویر و ریا
    ‫جنگ کردند؟ مسلم است که نه .
    ‫ایده ها والا ، نجات کشور ، و ساختن کشوری با عدل و انصاف بود.
    ‫و تمام افرادی که در جنگ هشت ساله از میهن عزیزشان
    ‫دفاع می کردند محترم هستند و روی چشم همه ما جا دارند.

  3. تفکر گفت:

    ‫‫ندا 2 Neda

    ‫..
    ‫ندا را بی ندا کردی بسیجی
    ‫‫‫جهانی ، بر عزا کردی بسیجی
    ‫نگاه ِ آهوی معصوم ، ندا ، شد
    ‫نماد مردم ِ ایران ، بسیجی

    ‫نگاه ِ تو سخن می گفت با ما‫
    ‫کجائید ای جوانان ، نسل ِ فردا
    ‫نگاهش جستجو ، ندای ِ ایران
    که همکاری کنید ، پیکار ما را

    ‫صدا ، از بَهر ِ آزادی بلند شد
    ‫ندا ها را ، ز ِ‫ خون ها ، جامه ، تر شد
    ‫ندایت را بلند ، آزاد سَر د ِه
    ‫ندا های جهان ، همراه تر شد

    ‫که دزدان جملگی با هم نشستند
    ‫به غارت ، مال ما ، پیمان به بستند
    ‫ستان مام ِ وطن از بردیا ها
    ‫نشان ، نیکان که آزاده پرستند
    ‫..
    ‫سوز ‫

    ‫ ۱۱ تیر ۱۳۸۸ − 02.07.2009

    ‫تابلو نقاشی بنام چشمان از :

    Neda” iran”- ‘ Tim O’Brien – ‘Eyes

    http://www.drawger.com/tonka/?article_id=8147

  4. تفکر گفت:

    ندا 3 Neda
    ‫..
    ندا از جان ، جدا کردی بسیجی
    ‫نگاهش جاودان کردی بسیجی
    ‫ندا و آن نگاه ِ پس چرایش‫
    جهان را ماندگار کردی ، بسیجی

    .

    جهان را با نگاهش باز خواهد
    ‫چرا ، من را در اینجا خوار خواهد
    ‫نگاهش پُر ز معنا ، بر من و توست
    ‫به آزاد کوشی ات ، تکرار خواهد
    ‫..
    ‫سوز
    ۱۰ تیر ۱۳۸۸ − 01.07.2009

  5. تفکر گفت:

    ندا 4 Neda

    ..

    ندا جان آن نگاهت ، نگاه ِ پر ز ِ رازت ، شد جهانی

    چنان است آن نگاه ، گویا ز ِ من اسرار خوانی

    نگاهت را ، تمنا و تحکم با سئوال همراه باشد

    برای کسب آزادی ، تمام ِ مردمان ، همراه خوانی

    ..

    سوز

    12 تیر – 03.07.2009

  6. تفکر گفت:

    ‫نگاه ندا جهانی شد
    ‫..
    ‫نگاه او ، نگاه سئوالی و حالت انتظار و توقع ِ تحرک از جانب
    ‫بیننده را نشان می دهد . یک نفر زخمی و ناتوان که خودش
    ‫نمی تواند بخودش کمک کند و با نگاه خود ، انتظار کمک دارد.
    ‫.
    ‫یک هفته از پخش صحنه ِ جان به جان آفرین دادن ِ ندا
    ‫نگذشته است که ، یک نقاش غیر ایرانی ، از این ‫نگاه ،
    نگاهی که با بیننده اش خیلی حرف ها می زند ، ‫متأثر
    ‫شده و یک تابلو از ندا و نگاهش کشیده است که فقط
    سر و گردن ندا هست‫ و نگاه ندا را در آخرین لحظه ،
    ‫در حال خداحافظی با جهان مادی را نشان می دهد.
    ‫آن فرد خارجی ، ندا را نمی شناخت ، او ندا را انسانی
    ‫شناخته بود که مثل ِ بقییه مردم ، در خیابان ها برای
    ‫برگرداندن ِ احترام ، و به حساب آمدن رأی خودش
    ‫راه پیمائی میکرد و بطور صلح آمیز فقط رأی خودشان
    ‫را می خواستند که در جوابشان ، عده ای از مردم ،
    ‫چماق و باتوم ، لگد و مشت و ضربه ِ کله با کلاه کاسکت
    ‫دریافت کردند و عده ای چون ندا ، گلوله دریافت کردند.
    ‫.
    چندین نفر ‫دیگر هم با بدن خونین و پیکر بی جان یا
    ‫نیمه جان و خون آلود ، در عکس ها و یا ویدئو های
    ‫موبایل ها دیده می شوند. زمان گلوله خوردن ِ آنها
    ‫به کاملی ویدئوی ندا ، فیلم برداری نشد .
    ‫ندا ، ندای مردم ، بطور تصادفی فیلم برداری شد .
    ‫و یک صحنه سمبولیک از ندای مردم شد و نشان
    می داد ‫که از طرف حکومت ، ‫ندای آزادی ،
    ‫ندای مردم ایران با گلوله جواب داده می شود.
    ‫..
    ‫سوز
    ۱۰ تیر ۱۳۸۸ − 01.07.2009
    Tim OBrien ‘eyes’ – Neda , iran
    http://www.drawger.com/tonka/?article_id=8147