تأملاتی بر هنر داستان نویسی: جلسه 9 / خلق اجزای جهان داستانی: خلق دنیاها

1. دنیای عادی

شکل دادن دنیای شخصیت ها (دنیاسازی) یا محیطی که قهرمان و حریف در آن به سر می‌برند، بسیار مهم است. اما هر داستان – به نوعی – سفری است که قهرمان را از یک دنیای عادی به دنیایی غیرعادی می‌برد. بنابراین، دنیاسازی جزئی اسا

سی و ضروری در تمام داستان‌هاست، فارغ از ژانری که در آن قرار می‌گیرند.

دنیاسازی را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد. بخش اول دنیای عادی و معمولی است، و بخش دوم، دنیای غیرعادی و غریب است.

در این مرحله، جزئیات دنیای عادی رمان خود را شکل می‌دهید.

دنیای عادی چیست؟

دنیای عادی، معمولاً همان دنیایی است که من و شما در آن ساکنیم. البته این قاعده استثناهایی هم دارد. گاهی، دنیای عادی می‌تواند برای خواننده کاملاً نامعمول و ناآشنا باشد، مثل داستان‌های علمی تخیلی. در جنگ ستارگان، دنیای عادی قهرمان (لوک)، سیاره ای به نام تاتوئین است که دو خورشید دارد!

هر تصمیمی که بگیرید، دنیای عادی، دنیایی است که شخصیت اصلی داستان، کار خود را از آن جا شروع می‌کند. ممکن است این دنیا، یک دنیای مادی نباشد. ممکن است یک وضعیت آشنا باشد، یا شرایطی معمولی، و یا حتا وضعیت ذهنی عادی. قهرمان موقعی در این دنیاست که در حال انجام فعالیت‌های معمول و روزمره، و تعامل‌های معمول با مردم عادی ساکن این دنیا است. هرچند این دنیا به اندازه‌ی دنیای غیرعادی مورد توجه رمان قرار نمی گیرد، باید کمی وقت صرف توصیف جزئیات آن کنید، حتا اگر شده به خاطر ایجاد تضاد با فضای دنیای غیرعادی.

مثال

در این جا نمونه‌هایی از دنیاهای عادی در آثار کلاسیک می‌آوریم:

  • اتاق کار شرلوک هولمز در خانه‌ی شماره‌یb 221 در خیابان بیکر.
  • اتاقی که هملت در آن، در میان دوستانش حضور دارد.
  • خانه‌ی خواهر پیپ در آرزوهای بزرگ.
  • کانزاس در جادوگر سرزمین اوز.
  • سیاره‌ی تاتوئین در جنگ ستارگان
  • سیستان و زابل برای رستم.
  • خانه‌ی آقای ک در محاکمه، اثر کافکا
  • خانه‌ی خاله‌ی هری پاتر
  • وضعیت ذهنی هری هالر در آغاز داستان گرگ بیابان

شاید بد نباشد این بخش‌های مربوط به دنیاهای عادی را در این داستان‌ها بخوانید.

زمان‌بندی

هر داستان از سه بخش اصلی تشکیل شده است. محیط قسمت اول داستان، تقریباً همیشه دنیای عادی است. قهرمان دنیای عادی را به مقصد دنیای غیرعادی ترک نمی کند، مگر زمانی که به نقطه‌ای به نام گذر از آستانه برسد. این گذر از آستانه، عموماً بعد از یک چهارم نخست رمان رخ می‌دهد. بعد از آن، قهرمان گاهی به دنیای عادی بر‌می‌گردد، اما این اتفاق معمولاً در آخرین قسمت رمان رخ می‌دهد.

سوال‌هایی که باید هنگام خلق دنیای عادی پاسخ بدهید

می خواهید عنصر جدیدی به نام دنیای عادی خلق کنید. ما خصوصیاتی را پیشنهاد کرده‌ایم که تعریف آن‌ها، به ترسیم دنیای شما کمک خواهد کرد. می‌توانید به این خصوصیات، خصوصیات دیگری هم اضافه کنید که دنیای شما را عمیق تر و زنده‌تر خواهد کرد:

1. فعالیت‌های عمده‌ی قهرمان در دنیای عادی چیست؟

2. یک روز عادی در زندگی قهرمان چه‌گونه است؟

3. قهرمان بیش‌تر وقت خود را کجا می‌گذراند؟

4. دوستان قهرمان معمولاً چه می‌کنند؟ کجا جمع می‌شوند؟

5. توصیف مادی آن دنیا

6. آب و هوا

7. صداها

8. بوها

9. حال و هوا

10. افراد / موجودات دیگر

11. پس زمینه‌ی سیاسی / اجتماعی / اقتصادی دنیای عادی

12. معماری

12. چشم انداز و مناظر

می‌توانید بیش‌تر از یک دنیای عادی خلق کنید، اما توصیه می‌کنیم برای نوشتن داستان خود، فقط به یک دنیای عادی بسنده کنید.

بعد، از کلمات برای ترسیم جزئیات مرتبط با آن خصوصیت مشخص استفاده کنید. به همین ترتیب، تمام خصوصیات بالا را – و خصوصیاتی را که احتمالاً خودتان مایلید اضافه کنید – تکمیل کنید.

خصوصیات جدید را هم باید به شکل سؤال از خود مطرح کنید.

موقعش که رسید، باید از کلماتی استفاده کنید که برای خوانندگان‌تان تداعی‌گر و با معنا باشد، اما در این مرحله فقط باید تخیل خود را درگیر داستان کنید.

آیا می‌توانید عکس یا تصویری از دنیایی شبیه دنیای عادی مورد نظر خود پیدا کنید؟ اگر می‌توانید، به‌عنوان راهنما از آن استفاده کنید و هر‌چه را می‌بینید، توصیف کنید و بنویسید با نگاه به این عکس، چه احساسی به شما دست می‌دهد. این همان احساسی است که موقع نوشتن داستان، می‌خواهید برای خواننده‌ی خود بازآفرینی کنید.

2. دنیای غیرعادی

دنیای غیرعادی، دنیایی است که قهرمان هنگام شروع بخش اصلی ماجرا، وارد آن می‌شود. می‌تواند یک مکان ناآشنا، یک وضعیت ناآشنا، و یا حتا یک وضعیت ذهنی مختل باشد. در واقع این دنیا، دنیای حریف داستان شماست. قهرمان می‌تواند در نتیجه‌ی یک تجربه‌ی غیرعادی یا تغییر بیرونی تکان‌دهنده، وارد این دنیا شده باشد (مانند از دست دادن یک عزیز، به دست آوردن ثروت زیاد، ازدواج و… در زندگی قهرمان، یا رفتن به سفر).

زمان بندی

هرچند احتمالاً در بخش اول داستان شما، اشاره‌هایی به دنیای غیرعادی شده است، اما قهرمان پیش از پایان ربع اول رمان، دنیای عادی را به مقصد دنیای غیرعادی پشت سر نمی‌گذارد.

مثال

در این جا نمونه‌هایی از دنیاهای غیرعادی عادی در آثار کلاسیک می‌آوریم:

  • جاهایی که شرلوک هولمز برای تحقیق درباره‌ی جنایت می‌رود.
  • السینور که از وسواس هملت خشمگین می‌شود.
  • · خانه‌ی خانم هاویشام و لندن در اواخر قرن نوزدهم در آرزوهای بزرگ
  • اتاقی که هملت در آن، در میان دوستانش حضور دارد.
  • سرزمین اوز.

شاید بد نباشد این بخش‌های مربوط به دنیاهای عادی را در داستان‌های شرلوک هولمز، هملت، آرزوهای بزرگ، جادوگر سرزمین، و چند داستان کلاسیک دیگر بخوانید.

سوال‌هایی که باید هنگام خلق دنیای غیرعادی پاسخ بدهید

می‌خواهید عنصر جدیدی به نام دنیای غیرعادی خلق کنید. خصوصیات پیشنهادی ما، به ترسیم دنیای شما کمک می‌کند. می‌توانید به این خصوصیات، خصوصیات دیگری هم اضافه کنید که دنیای شما را عمیق‌تر و زنده‌تر می‌کند:

فعالیت‌های عمده‌ی حریف در دنیای غیرعادی چیست؟

1. یک روز عادی در زندگی حریف چه گونه است؟

2. حریف بیش تر وقت خود را کجا می‌گذراند؟

3. دوستان حریف معمولاً چه می‌کنند؟ کجا جمع می‌شوند؟

4. توصیف مادی آن دنیا

5. آب و هوا

6. صداها

7. بوها

8. حال و هوا

9. افراد / موجودات دیگر

10. پس زمینه‌ی سیاسی / اجتماعی / اقتصادی دنیای عادی

11. معماری

12. چشم انداز و مناظر

می توانید خصوصیات جدیدی به این دنیا اضافه کنید و آن‌ها را به شکل سؤال از خود بپرسید.

بر خلاف دنیای عادی، احتمالاً در داستان خود مجبور می‌شوید بیش از یک دنیای غیرعادی خلق کنید.

بعد، از کلمات برای ترسیم جزئیات مرتبط با آن خصوصیت مشخص استفاده کنید. به همین ترتیب، تمام خصوصیات بالا را – و خصوصیاتی را که احتمالاً خودتان مایلید اضافه کنید – تکمیل کنید.

موقعش که رسید، باید از کلماتی استفاده کنید که برای خوانندگان‌تان تداعی‌گر و با معنا باشد، اما در این مرحله فقط باید تخیل خود را درگیر داستان کنید.

آیا می‌توانید عکس یا تصویری از دنیایی شبیه دنیای عادی مورد نظر خود پیدا کنید؟ اگر می‌توانید، به عنوان راهنما از آن استفاده کنید و هر‌چه را که می‌بینید، توصیف کنید، و بنویسید با نگاه به این عکس، چه احساسی به شما دست می‌دهد. این همان احساسی است که موقع نوشتن داستان، می‌خواهید برای خواننده‌ی خود بازآفرینی کنید.

شما ممکن است این را هم بپسندید

7 پاسخ‌ها

  1. الیا گفت:

    lمتشکرم!

  2. حسين گفت:

    سلام آقاي حجازي
    حالتون خوبه؟
    شرمنده من هرچي تو سايت گشتم جلسه ي 1 و 2 تأملاتی بر هنر داستان نویسی رو پيدا نكردم .
    ميشه راهنماييم كنيد؟
    ممنون ميشم

  3. سلام آقای حجازی
    خسته نباشید
    من برای شرکت در یک مسابقه ی داستان نویسی، داستانی نوشتم بعد از برگزاری مسابقه اون رو توی وبلاگ گروهیمون گذاشتم که دیگران نقدش کنن، یکی از کسانی که ازشون خواسته بودم نقدش کنه بهم گفت داستان شبیه نوشته های پائولو کوئلیو شده! البته این خانم خیلی لطف داشتن! (نوشته ی من کجا، نوشته های آقای کوئلیو کجا؟!!) و بهم گفتن بهترین کسی که می تونه نقدش کنه شمایید. می شه خواهش کنم داستانم رو بخونید و ایرادهاش رو بهم بگید؟ اگر این لطف رو بکنید خیلی خیلی ممنون می شم.
    داستانکم اینجاست:
    http://s-o-t.mihanblog.com/post/19

  4. دوست گفت:

    http://www.javan-farda.com/News.aspx?ID=3859

    و ما همچنان به شما پزشک فرهیخته، متعهد و آزاده افتخار میکنیم…

  5. یکی از مردم گفت:

    سلام
    ببخشید؛ اون ماری که پشت سر شماست از نمادهای حکومت جهانی فراماسونری نیست؟!

  6. آرش حجازی گفت:

    دوست عزیز این نماد اوروبوروس است، یکی از کهن ترین نمادهای بشری و از بارزترین نمادهای کیمیاگری، و نماد ابدیت است. علامت ریاضی بی نهایت از این نماد گرفته شده است.

  7. یکی از مردم گفت:

    البته که این همان اوروبروس است. اما کنجکاوی من از آن جهت بود که این شمایل در نمادهای ماسونی زیاد استفاده می‌شود که البته آن هم از قدیمی‌ترین ساختارهای بشری است.

    http://octagonmystic.files.wordpress.com/2009/07/oro.jpg

    http://www.ouroboros469.org/OuroborosLogo.jpg

    http://wikicompany.org/wiki/images/2_Squares_&_Ouroboros.jpg

    http://i292.photobucket.com/albums/mm6/fishtheword/godofreflections.jpg

    البته به رغم تفاوت اندیشه، اصلا قصد جسارت ندارم.